نویسنده: محمد زاهدی اصل




 
 تکافل اجتماعی، خدمات اجتماعی، اسلام، صله رحم
جامعه ی اسلامی و اصولاً هر جامعه ای، از اجتماعات کوچکتری تشکیل می شود که در مباحث جامعه شناسی، از این قبیل اجتماعات، با عناوینی نظیر گروه های نخستین و ثانوی یاد می شود این گروه ها به دلیل سرنوشت، اهداف و زمینه های گوناگون مشترکی که دارند از انسجام بیشتری برخوردارند و زمینه های تعاون و همیاری در بین آنها زیادتر است علاوه بر آن، عوامل دیگری نظیر روابط خویشاوندی، عواطف و احساسات و علائق فی مابین، روابط چهره به چهره، فواصل مکانی محل سکونت و... مشارکت و معاضدت را در میان گروه های اجتماعی تشدید می کند مکتب متعالی اسلام در بُعد تکافل اجتماعی، عنایت خاصی به این مسئله داشته و اعضاء جامعه را که در قالب گروه های اجتماعی اولین و ثانوی زندگی می کنند به انجام وظایف و تکالیف ارزشمند امداد و حمایت تشویق و ترغیب می کند و حتی در مواردی به پرداخت نفقه و ارائه برنامه های حمایتی جنبه وجوب می دهد. بنابراین اگر تعالیم اسلام مورد تعمق قرار گیرد چه بسا، بسیاری از مسائل و مشکلات اجتماعی حل و یا به حداقل برسد.
اگر عضوی از خانواده مواجه با مشکلی شده است مورد حمایت اعضاء دیگر قرار گیرد و یا در کوچه و محله و روستا، برای فرد یا خانواده ای از همان اجتماع، مسئله ای رخ دهد، افراد در جهت رفع مشکل او غیرت کنند و به یاریش بشتابند بدیهی است که وحدت در چنین جامعه ای عینیت پیدا خواهد کرد. در این بحث سعی خواهیم کرد، تعاون و امدادهای اجتماعی را در قالب گروه ها و اجتماعات کوچک نظیر خانواده (به عنوان گروه نخستین) و همسایگان (به عنوان گروه ثانوی) با استناد به کلام خداوند متعال و روایات ائمه معصومین در حد اختصار بیان نکنیم، باشد که یادآوری این مسئولیت های مهم و با ارزش الهی انسانی در ایدئولوژی اسلامی، ما را متوجه تکالیف خود بگرداند و با عمل به این فرایض و اعمال صالح (حتی به طور نسبی) موجبات فلاح و رستگاری خود و دیگران را در دنیای فانی و جهان باقی فراهم سازیم. لازم به تذکر است که در بحث صله رحم حق والدین هم مطرح می شود ولی به دلیل اهمیت این موضوع (حقوق والدین) و تأثیر مستقیم آن در زندگی اجتماعی و خانوادگی، آن را به صورت مستقل بیان خواهیم کرد.

الف- حقوق والدین (1)

«وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا إِمَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیانِی صَغِیرًا».
(سوره ی بنی اسرائیل، آیات 23و 24)
«و خدای تو حکم فرموده که جز او نپرستید و درباره والدین نیکی کنید و چنانچه هر دو یا یکی از آنها پیر شدند زنهار کلمه ای که رنجیده شوند مگوئید و کمترین آزار به آنها نرسانید و با ایشان با احترام سخن گوئید و همیشه پر و بال تکریم و توضاع نزدشان بگسترانید و بگوئید پروردگارا چنانچه پدر و مادرم مرا از کودکی به مهربانی بپروراندند تو در حق آنها رحمت و مهربانی فرما.»
در آیات 151و 152 سوره انعام، بیان شده است که خداوند متعال مؤمنین را به اموری، امر و از امور دیگر نهی می فرماید: اولین نهی، اجتناب از شرکت است و بلافاصله احسان به والدین، که به قول اغلب مفسرین، این امر نشانه ی اهمیت توجه به والدین است. سپس خداوند متعال انسان را از کشتن فرزند به جهت فقر و تنگدستی نهی می کند و پس از آن نهی از انجام کارهای زشت نهان و آشکار، عدم قتل نفس، عدم تعدّی به مال یتیم و... که باز هم همراه شدن زمینه های مختلف «نهی» با یک زمینه مشخص «امر» نشانه دیگری بر اهمیت توجه به والدین است. یعنی اصولاً می بایست در آیه ی شریفه انسان از عقوق والدین منع می شد، ولی به قول متفکرین اسلامی، نه تنها عقوق والدین شدیداً نکوهش شده بلکه رعایت حقوق والدین در ردیف توحید قرار گرفته است. (2)
سومین زمینه تأکید بر حقوق والدین (و همچنین عدم انجام معصیت های فوق الذکر) در آیات مورد بحث آمدن سه کلمه (به ترتیب) تعقلون، تذکّرون، و تتّقون است یعنی در مرحله اول باید حکم الهی را درک کرد (تعقّل) و در مرحله دوم آن را جذب کرد (تذکّرون) و در مرحله سوم باید به آن عمل کرد (تتّقون).
و بالاخره چهارمین تأکید در آیات مورد بحث، متعدی شدن احسان به وسیله حرف «ب» در اول کلمه والدین است که اشاره به نیکی و احسان مستقیم و بدون واسطه به والدین دارد یعنی امداد و انفاق چهره به چهره توأم با تحکیم روابط عاطفی و انسانی با آنهاست. یعنی حمایت والدین در نهاد مقدس خانواده و تحکیم مناسبات انسانی، یعنی حفظ حرمت سالمندان، یعنی اجتناب از این که با سپردن والدین پیر به خانه سالمندان و یا ارسال کمک های نقدی از راه های غیرمستقیم، گمان کنیم تکالیف خود را نسبت به آنها به انجام رسانده ایم.
در آیات 23و 24 سوره ی بنی اسرائیل که در ابتدای بحث آمد، پنج تأکید در اهمیت رعایت حقوق والدین بیان شده است که عبارتست از:
1- کلمه «قضی» در اول آیه که مفهوم آن در فرهنگ عربی امر مؤکّد است یعنی فرمان قطعی الهی که عدول از آن معصیت بزرگی تلقی می شود.
2- همراه بودن ایمان به خداوند متعال (توحید) با احسان به والدین.
3- احسان به والدین به معنی مطلق آن که شامل هرگونه نیکی و امداد بر آنهاست.
4- نیکی به والدین چه مسلمان باشند و چه نباشند.
5- نکره بودن احسان (احساناً) که نشان از عظمت موضوع مورد بحث دارد و موارد مشابه آن در آیات دیگر نیز مطرح شده است.
در ارتباط بین آیات 151 انعام و 23 بنی اسرائیل جالب است گفته شود که:
اولاً: «شرک» بزرگ ترین گناه و سرچشمه بسیاری از معصیت هاست و بلافاصله بعد از آن بی توجهی به والدین هم ردیف با شرک به عنوان منشأ بسیاری از مسائل اجتماعی مطرح می شود.
ثانیاً: توحید و یگانه پرستی بهترین نشانه ایمان و بلافاصله نیکی به والدین که باز هم هم ردیف با توحید، یعنی احسان به والدین هم ردیف با ایمان به خدا شمرده شده است. ضمناً باید یادآور شد که در آیه 23 بنی اسرائیل، خداوند متعال زمان حمایت والدین داشتیم هم اینک نیز والدین دچار چنین ناتوانی و ضعف شده اند و نیازمند حمایت و حرمتند. به قول روانشناسان، سالمند از لحاظ عاطفی- روانی و حتی جسمانی، به نوعی به زمان طفولیت رجعت می کند و بر همین اساس مراقبت مادی و معنوی ویژه ای را نیازمند است.
به طور خلاصه در رابطه با حقوق والدین علاوه بر آیات مذکور آیات دیگری نیز مطرح شده است که از آن جمله می توان به آیات 36 نساء، 8 عنکبوت، 14و 15 لقمان، 15 احقاف اشاره کرد.
از نظر روایات و احادیث، زمینه بحث بسیار گسترده و غنی است و برای رعایت اختصار به نمونه هائی از آنها اشاره می کنیم.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «نیکویی کردن با پدر و مادر افضلتر از نماز و روزه و حج است» و باز می فرماید: «خدای تعالی به موسی (علیه السّلام) وحی فرستاد که هر کس فرمان مادر و پدر بَرَد و فرمان من را نَبَرد او را فرمانبردار می نویسم و هر کس فرمان من بَرَد ولی فرمان ایشان نَبَرد وی را نافرمانبردار نویسم.» (غزالی، 1355، ص238).
مردی نزد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد، من جوانی با نشاط و علاقمند به جهاد هستم. حضرت فرمود: پس در راه خدا جهاد کن که اگر کشته شوی نزد خدا زنده خواهی بود و روزی داده شوی و پاداشت به عهده خداست و اگر از میدان جنگ بازگردی از گناهان پاک شوی مانند روزی که متولد شده ای. عرض کرد یا رسول الله من پدر و مادر پیری دارم که به گمان خود به من انس گرفته اند و از رفتنم به جهاد کراهت دارند. رسول خدا فرمود: در این صورت ملازم پدر و مادرت باش سوگند به آن که جانم در دست اوست مأنوس بودن یک شبانه روز آنها با تو، از جهاد یک سال بهتر است. (اصول کافی، ج3، ص233).
مردی مشغول زیارت خانه خدا بود و مادرش را به دوش گرفته و طواف می داد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در همان حال مشاهده کرد و عرض کرد آیا حق مادرم را با این کار انجام داده ام؟ فرمود: نه حتی جبران یکی از ناله های او را به هنگام وضع حمل نمی کند.
در حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که نیکی والدین از کفاره گناهان است یعنی اگر انسان خطاکار و نادم در رابطه با جبران معصیتی، به والدین خود احسان کند خداوند توبه او را می پذیرد و گناهان او را می بخشد. به طور کلی در جمع بندی روایات مربوط به حقوق والدین می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1-تکریم والدین چه مسلمان باشند و یا نباشند.
2-احسان به والدین مستقیم و بدون واسطه.
3-توجه به والدین به ویژه در مواقع پیری و بیماری و...
4-رؤفت با والدین و تواضع و فروتنی در مقابل آنها.
5-طلب رحمت و آمرزش برای والدین (در عبادت و اعمال صالح) هر چند در قید حیات باشند.
6-در صورتی که در اثر اشتباه، بی توجهی نسبت به والدین شد بلافاصله بایستی آن را جبران کرد.
7-تشکر از والدین هم ردیف سپاسگزاری خداوند متعال و اطاعت از والدین یعنی اطاعت خداوند متعال.
8-در میان خویشان و ارحام نیازمند، تقدم در حمایت از والدین.
9-جلب رضای والدین در امور مستحبی و واجبات کفائی.
10- عدم انجام کاری که موجب لعن و بدگوئی برای والدین شود.
11- تقدم مادر به پدر در احسان و نیکی به آنها چنانچه در چند روایت از رسول اکرم و امام صادق (علیه السّلام) به این امر تأکید شده است. (3) جالب است که گفته شود که حقوق والدین به زمان حیات آنها منحصر نمی شود بلکه بعد از فوت آنها نیز مطرح است که در منابع و متون مختلف اسلامی به چهار زمینه زیر اشاره می شود:
1- ادای بدهی و دین آنها در بُعد مادی و غیر عبادی.
2- عمل به وصایای مشروع آنها.
3- طلب آمرزش برای آنها در عبادات با انجام اعمال صالح نظیر نیکی و انفاق و امداد از مستمندان.
4- عدم انجام عملی که لعن و نفرین دیگران را متوجه والدین کند.

عقوق والدین

عاق یعنی ناخوش دارنده، آزار دهنده نافرمانی و عقوق، جمع عاق است و منظور از عقوق والدین نافرمانی از والدین در زمینه های مختلف و آزار و اذیت آنها در ابعاد گوناگون است.
کمترین مرتبه و ساده ترین شکل از عقوق والدین «افّ» کردن است که در همین رابطه در آیه 23 سوره بنی اسرائیل خداوند متعال، فرزندان صالح را از آن برحذر داشته است.
«اف» به کثیف، آلوده، توهین، ملامت، ناراحتی، بوی بد، چرک (چرک ناخن) و بالاخره صدائی که از دهان خارج شود و گرد و خاک را پاک کند معنی شده است:
و همان گونه که بیان شد به مفهوم کوچکترین بی حرمتی به والدین است که خداوند متعال ما را از آن برحذر داشته است.
چنانچه امام صادق (علیه السّلام) فرمود: اگر خفیف تر از اف کردن بر روی پدر و مادر چیزی می بود خداوند از آن نهی می فرمود: در روایاتی که از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، مولای متقیان علی (علیه السّلام) امام صادق (علیه السّلام) حضرت سجاد (علیه السّلام) و امام رضا (علیه السّلام) نقل شده است عقوق والدین در ردیف گناهان کبیره قرار دارد.
برای بیان اهمیت موضوع به روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اکتفا می کنیم که فرمود: «کسی که پدر و مادر خود را به خشم آورد خدا را به غضب آورده است و باز فرمود کسی که والدین خود را بیازارد مرا اذیت کرده است و کسی که مرا اذیت کند خدا را آزرده است و آزارکننده ی خدا ملعون است. عاق والدین بی ایمان از دنیا می رود.» (دستغیب، خ1، 1348، ص124).
امام رضا فرمود: «خداوند عقوق والدین را حرام فرمود زیرا انسان را از بزرگداشت اوامر خداوند و احترام والدین باز می دارد و نیز باعث ناسپاسی و کفران نعمت است و موجب کمی نسل و انقطاع آن می گردد نافرمانی پدر و مادر سبب می شود که از پدر و مادر کمتر احترام به عمل آید، و حق ایشان چنانچه باید و شاید شناخته نشده و نتیجه آن است که فرزند از نیکی به ایشان خودداری کرده است.» (نورالثقلین، ج3، ص150).
به طور خلاصه عقوق والدین را (از سبک ترین تا سنگین ترین) با استفاده از منابع مختلف از جمله معراج السعادة، اصول کافی، گناهان کبیره و منشور جاوید قرآن در موارد زیر جمع بندی می کنیم:
1-والدین را به اسم خواندن.
2-قبل از آنها شروع به خوردن طعام کردن.
3-جلوی آنها راه رفتن و قبل از آنها نشستن.
4-در مجلس روی خود را از ایشان برگرداندن.
5-در سخن گفتن صدای خود را بلندتر از صدای آنها کردن.
6-تیز نظر کردن بر آنها (نگاه خیره و تند و خشن به آنها).
7-نافرمانی از ایشان در اموری که اطاعتشان لازم است.
8-به خشم آوردن آنها.
9-محزون ساختن آنها.
10-ترک انفاق و امداد از آنها.
11-دشنام دادن به آنها.
12-زدن آنها.
و از آثار دنیوی عاق والدین با استناد به کلام ائمه معصومین: کوتاهی عمر، فقر و مسکنت، برباد رفتن آبرو و حیثیت و سخت جان دادن را می توان نام برد، در خاتمه بحث روایتی، در رابطه با آیه 23 سوره بنی اسرائیل روایتی از امام ششم را نقل می کنیم به امید این که عامل به این دستورات انسان ساز اسلام باشیم.
«احسان به والدین این است که به آنها نیکو معاشرت کنی، آنها را مجبور نکنی که چیزی را که احتیاج دارند از تو بخواهند اگر چه بی نیاز باشند (بلکه باید قبل از اعلام از سوی آنها وظیفه خود را انجام دهی)، اگر دل تنگت کردند اف مگو و اگر تو را زدند با آنها تندی مکن و با آنها سخنی نیکو بگو دیدگانت را به آنها خیره مکن بلکه با مهربانی و دلسوزی به آنها بنگر صدایت را از صدای آنها بلندتر مکن و دستت را بالای دست آنها مگیر و بر آنها پیشی مگیر.» (اصول کافی، ج3، ص230).

بحث اجتماعی

در جوامع شرقی و غربی و در جهان به اصطلاح پیشرفته روابط والدین و فرزندان رو به سستی و سردی است و بیگانگی جای الفت و عطوفت را می گیرد، و فرزندان با والدین معامله یک بیگانه را می کنند، همان گونه که والدین چنین عملی را نسبت به آنها روا می دارند فرزندان در سنین طفولیت که شدیداً نیازمند حمایت همه جانبه والدین خود هستند به جهت اشتغالات فراوان و یا ضعف در احساس مسئولیت والدین به مهدهای کودک سپرده می شوند و... در نتیجه، کودکان امروز، مردان و زنان فردائی می شوند که نسبت به والدین خود مسئولیت چندانی را احساس نمی کنند و بالاترین وظیفه خود را در سپردن پدران و مادران پیر خود به سرای سالمندان می پندارند. در برخی جوامع غربی روابط عاطفی و ارزش های اخلاقی به حدی ضعیف می شوند که حدود ده درصد از تجاوزات جنسی توسط پدر انجام می گیرد (4)، چگونه می توان از این قبیل اجتماعات به اصطلاح مترقی توقع داشت که حقوق والدین رعایت شوند؟
در جوامعی که پرده های عفت و فضیلت دریده شده و فرزندان، کوچکترین توجهی به والدین ندارند، والدین نیز در تربیت صحیح آنها مسئولیت چندانی را احساس نمی کنند، چگونه می توان رعایت این حق مسلم را توقع داشت؟
در سخنان گوهر بار مولای متقیان آمده است:
«اِنَّ لِلوَلَدِ عَلَی الواحِدِ حَقّاً، وَ اِنَّ لِلوالِدِ عَلَی الوَلَدِ حَقّاً فَحَقُّ الوالِدِ عَلَی الَولَدِ اَن یُّطیعِهُ فیِ کُلِّ شَییَ اِلّا فی مَعصِیَةَ اللهُ سُبحانَهٌ، وَ حَقُّ الوَلَدِ عَلَی الوالِدِ اَن یُّحَسَّنِ اسمُهُ وَ یُحَسَّ اَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ القُرآن»
«فرزند را بر پدر حقی و پدر را بر فرزند حقی است، حق پدر بر فرزند آن است که پدر را در هر چیز مگر در نافرمانی از خدای سبحان اطاعت نماید و حق فرزند بر پدر آن است که نام فرزند را نیکو قرار دهد او را با ادب و آراسته بار آورد و به او تعلیم قرآن دهد.»
(حکمت 391، نهج البلاغه)
در حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود: فرزند در هفت سال اول آقای والدین است، در هفت سال دوم بنده و مطیع والدین است و در هفت سال سوم وزیر و طرف شور والدین است.» (سبحانی، فاقد تاریخ، ص324). مشابه همین روایت از مولای متقیان نقل شده است که می فرماید: «فرزندت در هفت سال اول برگ خوشبوئی بر شاخه درخت وجود شماست در هفت سال دوم، خدمتگزار و مطیع شماست و در هفت سال سوم ممکن است دشمن بدخواه و یا دوست خیرخواه شما باشد.» یعنی حاصل 14 سال روش تربیتی شما در سنین بلوغ نمود خواهد داشت. اگر زمینه تربیتی فرزند، رعایت شده باشد او نیز به طور طبیعی، خود را مقید به رعایت احوال والدین خواهد دانست و یا برعکس. خواجه نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری ضمن بحث از محبت، از دو نوع محبت یاد می کند. محبت طبیعی و محبت ارادی و می گوید محبت والدین نسبت به فرزندان، محبت طبیعی است. یعنی والدین بر اساس طبیعت خویش به طرف فرزند و حمایت از او کشیده می شوند در صورتی که محبت فرزندان نسبت به والدین محبت ارادی است و لذا اگر فرزندان متوجه مسئولیت و تکالیف اسلامی و اخلاقی خود نسبت به والدین باشند و با نیروی اراده، نیکی و احسان به والدین را اختیار کنند، مشمول رحمت ها و الطاف بی کران الهی خواهند شد. چنانچه اشاره شد در آیه 24سوره بنی اسرائیل، ظرافت خاصی در تکریم والدین به کار رفته است که حساسیت این امر مهم را آشکار می سازد خداوند متعال موقع طفولیت، یعنی زمان عجز و ناتوانی و نیازمندی فرزند را یادآور می شود که همان گونه که در آن دوران مورد حمایت بی دریغ والدین بوده اند، در سن پیری و از کار افتادگی والدین نیز گوشه ای از آن محبت ها و ایثارهای بی کران را جبران نمایند.
همان گونه که در آیه 151 انعام اشاره شد، توصیه خداوند متعال در نیکی والدین، احسان و انفاق مستقیم و بدون واسطه است یعنی در جامعه معتقد اسلامی خانه های سالمندان به هیچ وجه مکان مناسبی برای والدین پیر نیست چنانچه اغلب مطالعات و تحقیقات انجام شده از چنین مراکزی مؤید این واقعیت است.
نهاد خانواده بهترین مکان برای حمایت و سرپرستی از سالمندان است، خوشبخاته فرهنگ اسلامی در این زمینه در زمان های گذشته آسیب کمتری دیده و احترام موی سفید و مردان و زنان مسن جایگاه ویژه خود را در روابط اجتماعی حفظ کرده است. پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نه تنها سربار خانواده محسوب نمی شوند بلکه اعضاء خانواده حضور و وجود آنها را نعمتی تلقی می کنند و از تجارب و مشورت های آنها بهره مند می شوند.
از لحاظ منطقی و عقلی نیز موضوع بسی روشن و واضح است و در جامعه ای که والدین مورد بی مهری و بی توجهی قرار می گیرند، امنیت اجتماعی دچار اختلال می شود و والدین در تربیت فرزندان خود سست می شوند و حاصل این سستی، بار آمدن افرادی بی قید و ضد ارزش های اخلاقی است و به قول علامه طباطبائی رضوان الله تعالی: «رابطه عاطفی میان والدین از یک طرف و میان فرزندان از طرف دیگر بزرگترین روابط اجتماعی است که قوام جامعه انسانی به آنها است و همین وسیله ای است طبیعی که زن و شوهر را به حال اجتماع نگهداشته و نمی گذارند از هم جدا شوند. بنابراین از نظر سنت اجتماعی و به حکم فطرت، لازم است آدمی پدر و مادر خود را احترام کند و با ایشان مهربانی نماید زیرا اگر این حکم در اجتماع جریان نیابد، و فرزندان با پدر و مادر خود معامله یک بیگانه بکنند قطعاً آن عاطفه از بین رفته، شیرازه اجتماع به کلی از هم گسیخته می گردد. (تفسیر المیزان، ج13، ص136).
از منظر علوم اجتماعی باید یادآور شد که جامعه جهانی از جمله جامعه ما به دلیل امید بر بقاء با ارتقاء وضعیت بهداشت و سلامتی رو به سالمندیست چنانچه طبق گزارش مرکز آمار ایران جمعیت 60 سال و بیشتر کشور در سالهای 1355 تا 1375 از 5/13 به 6/68 درصد کل جمعیت افزایش یافته است (که قطعاً طی سالهای بعد از 1375 فراتر رفته است) (سالنامه آماری مرکز ایران- ص 34)
از سوی دیگر کنترل موالیه در کشور ما در سالهای فوق الذکر نیز بسیار قابل توجه است بطوریکه رشد جمعیت 3/9 درصد در سال 1365 به کمتر از دو درصد در سال 1375 رسیده است (همان منبع ص 34) دو آمار فوق گویای این واقعیت است که اولاً بر تعداد والدین سالمند افزوده شده است و ثانیاً تعداد فرزندان کاهش یافته است که اگر مسائلی نظیر هسته ای شدن خانواده، جدا شدن جوانان از خانواده، مهاجرتهای گسترده و پدیده شهرنشینی (5) و آپارتمان نشینی و... به آن اضافه شود. احتمال بروز بحران در این خصوص در آینده نه چندان دور را باید منتظر بود. البته در جوامع سنتی، والدین علی رغم سالمندی (6) هنوز اقتدار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را حفظ کرده اند و شرایط زیست محیطی در این مناطق نیز مدد رسان این وضعیت بوده است ولی آسیب پذیری سالمندان در شهرها بویژه کلان شهرها از نظر عاطفی، روانی، جسمانی از یکسو، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از سوی، دیگر ضرورت توجه و مراقبت از آنها را بیشتر کرده است که البته به استناد به متون اسلامی همانگونه که اشاره شد، مناسبترین مکان و جایگاه برای چنین مراقبتی، نهاد مهم خانواده و فرزندان آنهاست. پایان بخشی مطالب مربوط به حقوق والدین و در جهت نشان دادن اهمیت توجه به سالمندان (با اولویت والدین) روایتی از امام سجاد (علیه السّلام) است که فرمود: «از جمله حقوق سالمندان این است که به خاطر پیری، ایشان را محترم بداری و به علت تقدم آنان در اسلام، ایشان را بزرگ شماری و در وقت اختلاف در مقابل ایشان قرار نگیری، در پیشاپیش آنها راه نروی و به آنها نسبت نادانی ندهی و اگر مقام تو را نشناسند آن را تحمل کنی و به خاطر اسلام، آنان را عزیز و گرامی بداری» (زاهدی اصل، 1381-ص100).

ب- صله ی رحم (7)

«یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ، وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ، إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیکُمْ رَقِیبًا»
(سوره ی نساء، آیه ی 1)
«ای مردم بترسید از پروردگار خود، آن خدائی که همه شما را از یک تن آفرید و هم از آن جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلق بسیار در اطراف عالم از مرد و زن برانگیخت و بترسید از آن خدائی که بنام او از یکدیگر مسئلت و درخواست می کنید (خدا را در نظر آرید) و درباره ارحام کوتاهی مکنید که همانا خدا مراقب اعمال شماست».
خداوند متعال در همین آیه شریفه ضمن بیان چگونگی خلقت اولین انسان، نحوه ی تشکیل نخستین گروه اجتماعی را روشن می فرماید که سر منشأ بشریت و اجتماعات گسترده امروزیست و سپس در جهت رعایت حقوق ارحام و توجه به خویشان ما را متذکر می شود. همین آیه شریفه به تنهائی گویای اهمیت توجه به ارحام آن هم با بیانی ظریف و زیباست.
«صله» به معنی عطا، بخشش، انعام و جایزه است.
«رحم» به معنی خویشی، قرابت، پیوستگی است.
بنابراین صله رحم یعنی مراوده با اقوام، پیوستگی با خویشاوندان، محبت به اقربا و امداد از آنهاست. از آیاتی که در قرآن کریم درباره صله رحم وارد شده است می توان آیات27، 83 و 215 بقره، 1و 36 نساء، 26 و 28 بنی اسرائیل، 90 نحل، 22 محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، 21و 25 رعد معرفی کرد که به طور خلاصه در رابطه با تفاسیر مربوط به آیات فوق به چند نکته اشاره می شود:
1- منشأ زندگی اجتماعی، نهاد خانواده است و لذا بیشترین سفارش در حراست از آن در قالب صله رحم و احسان به والدین شده است.
2- صله رحم در مواردی جنبه وجوب دارد و خداوند به آن امر می فرماید (26 بنی اسرائیل) که در رابطه با مباحث فقهی، از آنها به عنوان افراد واجب النفقه یاد می شود.
3- صله رحم به هر شکلی که امکان داشته باشد، چنانچه در آیه 28 سوره بنی اسرائیل می فرماید: «اگر به دلیل عدم بضاعت مالی نمی توانی به آنها احسان و انفاق کنی، با گفتار خوش و زبان شیرین آنها را دلشاد کن».
4- قطع رحم یعنی ایجاد فساد (فراهم ساختن زمینه های فساد) در زمین است چنانچه در آیه 22 سوره محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به وضوح به آن اشاره دارد و می فرماید: «اگر از فرمان خدا روی برگردانید یا در زمین فساد کنید و قطع رحم کنید باز هم امید (نجات) دارید؟
5- عقوبت قاطع رحم چیزی جز آتش جهنم و لعنت خدا نیست که در آیه 25 سوره رعد آن را بیان می فرماید و با استناد به آیه 27 سوره بقره قطع کنندگان با ارحام زیان کارانی بیش نیستند که نتایج این ضرر و زیان را هم در این دنیا و هم در جهان آخرت خواهند دید.
6- و بالاخره در طبقه بندی نیازمندان تقدم ارحام به سایر نیازمندانه جامعه که آیات 83 و 177 و 215 بقره شاهد بر آن است.

بحث روایتی

بر اساس روایاتی از امام صادق (علیه السّلام) و امام کاظم (علیه السّلام) و امام رضا (علیه السّلام) و امام جواد (علیه السّلام) قطع رحم از گناهان کبیره است در عقوبت قطع رحم از امام علی (علیه السّلام) آمده است که فرمود: پناه می برم به خدا از گناهانی که در نابودی گنه کار شتاب کند و آن قطع رحم است چه بسا خاندانی هستند که گرد هم آیند و یاری هم کنند گرچه از حق دورند خداوند به آنها روزی دهد و چه بسا خاندانی که از هم جدا شوند و از همدیگر ببرند پس خدا آنها را محروم از روزی کند با این که پرهیزکارند.» و امام باقر (علیه السّلام) می فرماید: «هرگاه مردمان قطع رحم کنند اموال در دست اشرار قرار می گیرد. این روایت عواقب دنیوی قطع رحم را به وضوح بیان می کند و علاوه بر آن روایاتی نیز در جهت عواقب اخروی قطع رحم وارد شده است که به جهت رعایت اختصار از آن می گذاریم.
درباره اهمیت صله رحم نیز می توان به دو نمونه از احادیث و روایات ائمه معصومین اشاره کرد امام سجاد (علیه السّلام) می فرماید: محبوب ترین گام برداشتن ها نزد خدای تعالی، دو گام برداشتن است یکی گام که برمی دارد و با آن به صف مسلمین ملحق می شود مانند صف نماز جماعت و جهاد، و دوم گامی که بر می دارد و حرکت می کند برای صله رحم که از او بریده است.» (دستغیب، 1348،ص158).
امام رضا (علیه السّلام) می فرماید: «خداوند در قرآن مجید سه امر فرموده و مورد هر امری را هم دو چیز قرار داده که اطاعت کردن آن به اطاعت هر دوست:
اول: امر فرمود به نماز و زکوة با هم پس کسی که نماز بخواند و زکوة ندهد نمازش هم پذیرفته نیست.
دوم: امر فرمود به سپاسگزاری از خودش و والدین، پس کسی که شکر خدا را بکند و از والدین سپاسگزاری نکند شکر خدا را هم نکرده است.
سوم: فرموده به تقوی از خودش و صله رحم پس کسی که صله رحم نکند امر به تقوی را هم نکرده است.» (همان، ص154).
به طور خلاصه در بحث روایتی با استناد به نمونه های مذکور نتیجه می گیریم که:
اولاً: صله رحم از اعمال صالح و با ارزشی است که موجبات پیوند عمیق بین خویشاوندان را فراهم می سازد که حاصل آن چیزی جز وحدت و یگانگی امت اسلامی و رفع مسائل و گرفتاریهای اجتماعی نیست.
ثانیاً: همان گونه که صله رحم دارای آثار دنیوی نظیر، نزول برکات و نعمات الهی، تفاهم و نزدیکی افراد جامعه به همدیگر، طول عمر، تزکیه نفس و تجلی اخلاق حسنه در عالمین به این مهم می شود، در رابطه با قطع رحم نیز آثار دنیوی نظیر تسلط اشرار، کوتاهی عمر، نزول بلا، پراکندگی و تفرقه بین مسلمین مشهود است.
ثالثاً: صله رحم در ابعاد مختلف مادی و معنوی با توجه به استطاعت و توان هر کسی مطرح است حتی اگر تنها با دادن جرعه ای آب و یا ملاقات ساده باشد.
رابعاً: صله رحم تنها با خویشاوندان مسلمان نیست بلکه با استناد به روایات ائمه معصومین پیوند با اقربای غیرمسلمان نیز لازم است که بهترین شاهد در این زمینه کلام خداوند متعال در آیه 8 سوره ممتحنه است که حتی انس و الفت با افراد غیر خویشاوند و بخشش و رحمت به آنها را توصیه می فرماید.

بحث اجتماعی

با توجه به گستردگی مفهوم رحم (خویشاوندان پدری و مادری و اولادی چه محرم باشند و چه نباشند)، و صله (هر اقدام، انفاق و امدادی که موجب پیوند و الفت بین اقربا و خویشاوندان بشود)، معلوم می شود که در مکتب متعالی اسلام، اهمیت موضوع از لحاظ اجتماعی بسیار روشن است.
در جامعه شناسی غربی، خانواده به دو مفهوم هسته ای (8) و گسترده (9) بیان و تعریف شده و معمولاً از خانواده گسترده به نیکی یاد نمی شود و بر همین اساس است که در جهان غرب و شرق، خویشاوندان، چه بسا نسبت به هم بیگانه هستند و اقربای نزدیک مدتهای طولانی از دیدار و ملاقات همدیگر محرومند، در صورتی که در دین مبین اسلام خانواده به مفهوم حقیقی آن که شامل پدر بزرگ و مادربزرگ و فرزندان و دامادها و عروس ها و نوه ها و... است دارای مقام و منزلت والایی است و در جوامع اسلامی با الهام از فرهنگ غنی اسلام، عموم اعضای خانواده یار و مددکار یکدیگرند به محض اینکه مشکل برای عضوی از خانواده حادث شود سایرین با اشتیاق و رغبت کامل به حمایت او می شتابند و بسیاری از معضلات و گرفتاری ها در قالب خانواده حل می شود. حضرت علی (علیه السّلام) می فرماید:
«لَن یَرغَبَ المَرءُ عَن عَشَرَ بِهِ وَ اِن کانَ ذا مالِ وَ وَلَدٍ وَ عَن مَوَدَّتَهِم وَ کَرامَتِهِم وَ دِفاعِهِم بِأَیدیهِم وَ اَلسَنَتِهِم هُم اَشَدُّ النّاسِ حَیِّظَهً مِن وَرائِهِ وَ أَعطَفُهُم عَلَیهِ وَ أَلَمُهّم لِشَعَتِهِ اِن اَصابَتَهُ مُصیبَةُ أَو نَزَلَ بِهِ بَعضُ مَکارِهِ الاُمورِ وَ مَن یَقبِض بَدَهُ عَن عَشیرَتِهِ فَاِنَّما یَقبِضُ عَنهُم یَدا واحِدَهً وَ تُقَبَضُ عَنهُ مِنهُم اَیدی کَثیرهٌ»
«انسان اگرچه مال و فرزند داشته باشد هرگز نباید از خویشان خود رو برگرداند آنها از همه مردم به او مهربان ترند و اگر مصیبتی به او رسد یا بدی برایش پیش آید پریشانی او را سامان دهنده ترند و هر که دست کمک از فامیل باز گیرد، از آنها یک دست گرفته شده از خود او دست های بسیار». (اصول کافی، ج3، ص225).
تحقیقی که از چگونگی گذران اوقات فراغت کارکنان دانشگاه تهران در سال 1358 انجام گرفته است نشان می دهد که روابط و معاشرت های خویشاوندی و خانوادگی، سهم عمده ای از اوقات فراغت افراد مورد مطالعه را به خود اختصاص داده است و شدت و ضعف این روابط، به عواملی نظیر میزان تحصیلات، درآمد ماهیانه، منطقه محل سکونت بستگی دارد. توضیح این که درصد معاشرت ها و زمان صرف شده در این رابطه در بین افرادی که از لحاظ سواد و بضاعت مالی پائین ترند و همچنین در مناطق محروم سکونت دارند بیشتر است یعنی میزان سواد و ثروت و منطقه محل سکونت نسبت عکس دارد. به معنی روشن تر این که متأسفانه هر اندازه سطح تحصیلات بیشتر می شود و یا وضع اقتصادی بهتر می گردد (در اغلب موارد) به همان نسبت از میزان معاشرت های خویشاوندی کاسته می شود. (10)
در شهرهای کوچک و روستاها (جوامع سنتی یعنی مردمانی که حافظ سنتهای زیبای گذشتگان خود بوده اند). هنوز پیوندهای خویشاوندی آن چنان مستحکم هست که بسیاری از معضلات و گرفتاری های پیش آمده در خانواده نمود بیرونی پیدا نمی کند. به محض اینکه عضوی از خانواده دچار ورشکستگی و ناکامی اقتصادی شد و یا فرزند خردسال عضوی از خانواده به جهت فوت او بی سرپرست شد و... بقیه اعضاء خانواده (خویشاوندان نسبی و سببی) نسبت به مشکل پیش آمده احساس مسئولیت می کنند و به عنوان وظیفه قطعی و غیرقابل عدول با میل و رغبت اقدام به حمایت می کنند و مطمئن هستند که اگر شرایط مشابهی برای آنها حادث شود، دیگر اعضاء خانواده نیز همین رفتار را خواهند داشت و این احساس ارزشمند، آسودگی خاطر و «امنیت روانی- اجتماعی» (11) را نصیب افراد می کند و نوعی تأمین اجتماعی (12) و یا به تعبیر روشن تر «بیمه» (13) نانوشته ای را برای اعضاء خانواده و در نهایت، جامعه ارزانی می دارد.
حاصل سخن این که در جامعه اسلامی، توجه به نزدیکان و خویشاوندان و تأمین نیازهای مادی و معنوی آنهایی، تحکیم الفت و مودت با آنها، انسجام و وحدت امت اسلامی را عینیت خواهد بخشید و مسائل و مشکلات جامعه را به حداقل خواهد رسانید.

ج- حقوق همسایه (14)

«وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیئًا وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا»
(سوره ی نساء، آیه ی 36)
«و خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید و همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و همسایه نزدیک و همسایه دور و در راه ماندگان، زیرا خداوند کسی را که متکبر است دوست نمی دارد».
در رابطه با تفسیر مربوط به همسایگان دور و نزدیک که در آیه ی شریفه فوق الذکر بیان شده است سه نظر احتمال داده می شود که هر سه نظر قابل جمع بستن می باشد. در نظر اول، برخی مفسران گفته اند که منظور از همسایه نزدیک، همسایگان خویشاوند هستند و مراد از همسایه دور، همسایگان غیر خویشاوند هستند. در نظر دوم، مراد از همسایه ی نزدیک و دور، اشاره به بُعد مسافت از نظر دوری و نزدیکی بیان شده است یعنی همسایه هر اندازه نزدیکتر باشد، حق بیشتری را دارا می باشد.
در نظر سوم چنین عنوان می شود که مقصود از همسایه نزدیک و همسایه دور، همسایگان مسلمان و همسایگان غیر مسلمان است یعنی همسایگان هم دین، نسبت به همسایگان غیر مسلمان، همسایه نزدیک تلقی می شوند و حقوق بیشتری دارند و لذا حرمت همسایگی ایجاب می کند که حتی همسایه غیر خویشاوند و غیر مسلمان نیز از حقوق خاص خویش برخوردار گردد.» (15)
بهترین گواه بر این موضوع حدیث نبوی است که همسایگان را به چهار دسته تقسیم و بر هر یک از آنها حقوقی را برمی شمارد:
1- همسایه خویشاوند مسلمان که دارای سه حق است حق همسایگی، حق خویشاوندی، حق هم دینی.
2- همسایه خویشاوند غیر مسلمان، دارای دو حق است حق همسایگی و حق خویشاوندی.
3- همسایه مسلمان غیرخویشاوندی که دارای دو حق است همسایگی و حق هم دینی.
4- همسایه غیر مسلمان و غیر خویشاوندی که دارای یک حق است (حق همسایگی). (نراقی، 1362، ص411).
در برخی از روایات حدود همسایه تا شعل چهل خانه بیان می شود که همین موضوع به خوبی اهمیت توجه به مسائل و گرفتاری های همسایگان و نقش آن در یگانگی و اتحاد امت اسلامی را نشان می دهد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: پیوسته حضرت جبرئیل تا آنجا سفارش همسایه را به من می کند که گمان می کنم ارث خواهند برد. و باز فرمود: «به خدا قسم (سه بار تکرار می فرماید) ایمان نیاورده است کسی که همسایه اش از دست او اطمینان و امنیت نداشته باشد» (ابوزهره، 1358، ص243) جالب است گفته شود که در حدیثی از امام موسی کاظم(علیه السّلام) نقل شده است که فرمود: «خوش همسایگی تنها به این نیست که از آزار همسایه خودداری کنی بلکه بر آزار او نیز شکیبائی کنی». (اصول کافی، ج4، ص492).
حدیث زیبایی از رسول اکرم به طور کامل برنامه و چهارچوب حقوق همسایگان را متذکر می شود که فرمود: «حق همسایه آنکه اگر از تو یاری خواهد یاری دهی اگر وام خواهد وام دهی، اگر درویش باشد مددکنی، اگر بیمار شود، عیادت کنی اگر بمیرد از پس جنازه وی روی، اگر شادی رسدش، تهنیت گوئی اگر اندوهی رسدش تعزیت کنی، دیوار خویش بلند برنداری تا راه باد از وی بسته گردانی» (پاینده، 1362، ص291) و برخی منابع، موارد زیر را نیز در همین رابطه از قول بنی اکرم بیان کرده اند: راه ناودان او بسته نداری، از بام خانه او ننگری، حدیث وی را گوش نداری، بر او سلام کنی او را مانند شریک در مال خود دانی، از راز او حراست کنی، عیب او را بپوشانی خطای او را ببخشی، از اسباب خانه که نیازش است به او بدهی، اگر در خانه نباشد، از خانه او غافل نشوی، با اولادش ملاطفت کنی، به آنچه مصلحت دین و دنیایش باشد راهنمائیش کنی و...

بحث اجتماعی

همین حدیث ارزشمند به تنهائی بهترین مبین بحث اجتماعی ماست. اندیشه و تعمق مختصر در این مهم به خوبی آشکار می سازد که اغلب افراد جامعه در زندگی اجتماعی امروز خویش حتی از ساده ترین حقوق همسایه خود غافلند و اگر این نصایح گرانبهای رسول بزرگوار اسلام حتی به طور نسبی مورد توجه و عمل قرار گیرد، جامعه با فضیلت و منزهی ایجاد خواهد شد و امنیت و آسایش را نصیب اقشار مختلف جامعه خواهد ساخت.
در جائی که رسول گرامی اسلام می فرماید: «هر کس همسایه اش از شرش در امان نیست مؤمن نیست» و در جای دیگر می فرماید: «هر که سیر باشد و همسایه اش پهلوی وی گرسنه باشد مؤمن نیست»، چگونه می توانیم نسبت به مسائل مادی و معنوی همسایگان خود بی تفاوت بمانیم و خود را مسلمان بنامیم. حاصل سخن این که رعایت حق همسایه در زندگی پر فراز و نشیب امروزی با توجه به تجارت با ارزش دوران انقلاب، می تواند حلال بسیاری از معضلات اجتماعی بوده و مؤثرترین عامل در جهت اتحاد و همبستگی امت اسلامی باشد. از نظر عقلی و منطقی، توجه به حقوق همسایه و رعایت آداب معاشرت و حسن هم جواری، آرامش و آسایش و امنیت مالی، جانی و روانی را برای انسان به ارمغان می آورد.
کسی که از دست همسایه ی خود به اشکال مختلف در عذاب باشد، همواره در نگرانی، اضطراب، هیجان و التهاب زندگی خواهد کرد و چنین وضعیتی در دراز مدت اثرات نامطلوبی را بر تن و روان انسان برجای می گذارد. سنت حسنه ای که در جوامع شهری و روستائی ما در خصوص توجه به همسایگان و تحکیم مناسبات همسایگی وجود دارد، ریشه در تعالیم عالی اسلام دارد که باید تقویت و حراست شود. بطور طبیعی، بیشترین ارتباط انسان با همسایگانش می باشد و در مواقع بحرانی و نیازمندی، این همسایه است که فریادرس اوست و لذا با عنایت به این مهم است که مفهوم عمیق روایت امام صادق (علیه السّلام) آشکار می شود که فرمود: «نیکی کردن همسایگان به یکدیگر، خانه ها را آباد و عمرها را طولانی می کند.» (تفسیر نمونه، ج3، ص382).
وضعیت حقوق همسایه در کلان شهرهایی نظیر تهران، نگران کننده است قرائن و شواهد حاکی از اینست که در مناطق مرفه نشین و شهرک های جدید که غالباً زندگی شکل آپارتمانی دارد، هنوز زندگی آپارتمان نشینی و فرهنگ مخصوص به آن برای شهروندان تفهیم نشده است و حقوق و حریم همسایگی چندان رعایت نمی شود. مراجعه به واحدهای نیروی انتظامی و همچنین مراکز مددکاری و مشاوره مستقر در کلانتری های مناطق مختلف، مبین پاره ای از اختلافات و تنش ها بیش ساکنین مجتمع های مسکونی و آپارتمانی است و چنانچه سوابق موجود در این مراجع نشان می دهد. بدترین نوع عدم ایمنی، ناامنی از جانب همسایگان ناباب و بی ملاحظه است که آرامش روانی را بهم می ریزد و آسایش و راحتی در امن ترین مکان یعنی خانه و سرپناه انسان را مختل می سازد.

پی نوشت ها :

1- Parents Rights
2- برای مطالعه بیشتر به جلد ششم تفسیر نمونه، صفحات 21 تا 35 مراجعه شود.
3- نمونه هایی از آن را می توان در جلد سوم اصول کافی، صفحات 137 و 223 ملاحظه کرد.
4- مراجعه شود به گزارش مجله اشپیگل آلمان، شماره20، سال 1984.
5- Urbanization
6- Oldage
7- Bonds of Relationship
8- Nuclear Family
9- Extended Family
10- مراجعه شود به رساله فوق لیسانس چگونگی گذران اوقات فراغت کارکنان دانشگاه تهران، محمد زاهدی اصل، دانشگاه فارابی، تهران 1359.
11- Psycho- Socail Security
12- Social Security
13- Insurance
14- Nighbour Rights
15- برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به جلد سوم، تفسیر نمونه، ذیل آیه ی 36 سوره ی نساء.

منبع مقاله :
زاهدی اصل، محمد؛ (1387)، مقدمه ای بر خدمات اجتماعی در اسلام، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ دوم